Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor, Technical Designs and Statistical Methods Group, Statistical Research and Training Center,Tehran, Iran
2 Ph.D. of Statistics, Statistical Research and Training Center, Tehran, Iran
3 Data Processing and Dissemination Group, Statistical Research and Training Center , Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
مقدمه و بیان مسأله
مهاجرت از مهمترین مؤلفههای پویایی جمعیت است که علاوه بر اهمیت آن در تغییر تعداد جمعیت، بر ساختار سنی نیز تأثیر شایان توجهی دارد. در حقیقت، مهاجرت فرایندی است که در بعد اقتصادی و اجتماعی میتواند تحولات اجتماعی را چه در جامعهی مقصد و چه در جامعهی مبدأ مهاجرت به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، مهاجرت بهدلیل اینکه پیوند تنگاتنگی با پدیدههای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی دارد، در مقایسه با باروری و مرگومیر نیازمند مطالعهی عمیقتر و بیشتر سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی است. اگرچه عامل مهاجرت از ابتدای سکونت و جابهجایی جمعیت همواره مورد توجه بوده، ولیکن تعمق در این موضوع و بررسی پیامدهای مثبت و منفی آن پس از انقلاب صنعتی بیشتر مورد توجه پژوهشگران بوده است. مهاجرتهای داخلی و رشد جمعیت باعث افزایش سریع شهرنشینی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه شده است. از اینرو، نحوهی مدیریت شهرنشینی و جابهجاییهای مهاجران، تشخیص علل و مسیرهای جریانهای مهاجرتی برای انواع مختلف مهاجرت یکی از چالشبرانگیزترین اقدامات در این حوزه است که دولتها را با مشکلاتی مواجه کرده است.
مهاجرتهای داخلی بـه صـورت چهار الگوی مهـاجرتی از روستا به شهر، از شهر به روستا، از روستا بـه روسـتا یـا از شـهر به شـهر در جامعه اتفاق میافتد. شکل غالـب مهـاجرت در ایران، حرکت یکسویه و عموماً بـدون بازگشت روستاییان به شهرها است که با ادامهی این روند و ورود حجم بالای مهاجران به شهرها، دولت با چالش ارائهی زیرساختها و خدمات اساسی شهری برای رفع نیازهای جمعیت مهاجر مواجه خواهد شد. برتری انگیزههای اقتصادی و کسب درامد و دستیابی به رفاه بیشتر (زنجانی، 1380)، عوامل جاذبه و دافعه (زنجانی، 1380)، فاصلهی مبدأ و مقصد مهاجرتی (لهسائیزاده، 1368)، فرض مهاجرت بهعنوان عامل کلیدی تأثیرگذار و متأثر از فرایندهای توسعهی اقتصادی (زنجانی، 1380)، نقش سرمایهی انسانی بهعنوان قوای محرکه مهاجرت (ارشاد، 1380)، نقش شبکههای مهاجرتی (قاسمیاردهائی و حسینیراد، 1387)، درک ناهماهنگیهای بین خصایص فرد و نظام اجتماعی و انتخاب مهاجرت بهعنوان راهکار کاهش ناهماهنگیهای ساختی (لهسائیزاده، 1368) از عواملی بودهاند که در نظریهپردازیهای تبیین مهاجرت به آنها تأکید شده است.
توزیع جریانهای داخلی مهاجرت طی سالهای 1355 تا 1395 نشان میدهد که درصد مهاجران شهر به شهر همواره در حال افزایش بوده است و از 40 درصد در دورهی ۱۳65-1355 به 68 درصد در دورهی ۱۳95-1390 رسیده است. این در حالی است که مهاجرتهای روستا به روستا روند کاهشی داشته و از 14 درصد در دورهی ۱۳65-1355 به 5 درصد در دورهی ۱۳95-1390 رسیده است. مهاجرتهای روستا به شهر از دورهی ۱۳65-1355 تا دورهی ۱۳90-1385 روند کاهشی داشته ولی مجدد در سرشماری 1395 افزایش داشته است. در کنار تغییر الگوی غالب مهاجرتی به الگوی شهر به شهر، ثبات در روند مهاجرتهای شهر به روستا قابل توجه بوده است. بهطوریکه درصد مهاجرتهای شهر به روستا از 14 درصد در دورهی 1365-1355 به 12 درصد در دورهی 1395-1390 رسیده است. با توجه به مباحث مرتبط با توسعهی روستایی و نقش این الگوی مهاجرتی در توسعهی روستایی، ثبات نسبی در مهاجرتهای شهر به روستا حکایت از ضرورت توجه و تبیین عوامل مؤثر بر مهاجرتهای شهر به روستا و تبیین علل این الگوی مهاجرتی دارد (خدامرادی، ۱۳۹۶). علاوه بر آن، امروزه توجه سازمانهای بینالمللی به پیوند بین مهاجرت و توسعه، ضرورت بازنگری در رویکردهای مهاجرت از شهر به روستا را برجسته کرده است.
براساس نتــایج سرشــماری عمومی نفوس و مسکن سـال ۱۳۹۰ تعـداد مهاجران شهر به روسـتا در ایران بیـش از مهاجران روستا به شهر بوده است (مرکز آمار ایران، ۱۳۹۰). این موضوع حاکی از آن است که طی دهــههای اخــیر در نواحــی روستایی کـشور نیز الگـوی متفاوتی از مهـاجرت در حال شکلگیری اســت. بهنظر میرسد در حال حاضر مهاجرفرستی روستاها در بعضی مناطق کشور روند معکوس به خود گرفته است و به سوی مهاجرپذیری پیش میرود. بهعبارت دیگر، علاوه بر جریان غالب مهاجرت از روستا به شهر و از شهرهای کوچک به بزرگ، جریان وارونهی مهاجرت از شهرها به نواحی روستایی شکل گرفته است که مهاجرت معکوس نامیده میشود (قاسمی و همکاران، ۱۳۹۳). از آنجا که هرگونه سیاستگذاری و آینـدهنگری در نواحی روستایی بهطور مستقیم و غیر مستقیم با ساختار جمعیت ارتباط پیدا میکند، شناخت مقصد مهاجران معکوس و تحلیل الگوهای جابهجایی جمعیت و عوامل مؤثر بر آن از اهمیت بهسزایی برخوردار است (میرفلاح نصیری و همکاران، ۱۳۹5).
گسترس مهاجرتهای معکوس میتواند باعث جلوگیری از متروکهشدن روستاها، رونق فعالیتهای کشاورزی، رشد ساختمانسازی و کاهش فرسودگی بناها، افزایش نیرویکار روستایی و غیره شود (یعقوبی و زبیدی، 1397). گسترش خدمات روستایی، مقاومسازی خانههای روستایی، ایجاد امکانات آموزشی، بهداشتی، گسترش و بهبود وضعیت جادهها، گسترش شبکهی مخابراتی، تخصیص تسهیلات مسکن، یاری به استفادهی بهینه از آبهای زیرزمینی، خانهسازی و تغییر ساخت روستاها و غیره دلیل این نوع مهاجرتها است. تقویت و ایجاد زیرساختها و افزایش سطح درامد در روستاها منجر به افزایش میزان تولید و رونق اقتصادی شده و از پدیدهی مهاجرت از روستا به شهر کاسته و به مهاجرت از شهر به روستا افزوده است (علیبابایی و جمعهپور، ۱۳۹۵). در ادبیات توسعهی روستایی و بهویژه استراتژیهای توسعهی روستایی، به نقش مهاجرت اشاره شده است، اما این پژوهشها به مهاجرتهای روستا به شهر اختصاص داشته و اغلب به استراتژیهای توسعهی روستایی با هدف پیشگیری از مهاجرت روستا به شهر به منزلهی پیامدهای عدم توسعهیافتگی مناطق روستایی اختصاص دارد. با این حال، بررسی جریان مهاجرت شهر به روستا و شناسایی علتهای مؤثر در این نوع مهاجرت در ایران بهویژه در سالهایی با فواصل زمانی کوتاه از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. شکلگیری الگـوی متفاوتی از مهـاجرت در کشور در سالهای اخیر، کمبود اطلاعات و منابع دادهای بهویژه در سطح کل کشور و استانهای مختلف و نبود بانک اطلاعاتی یا چارچوب مشخص برای دستیابی و ارزیابی مهاجرتها از مناطق شهری به مناطق روستایی موجب شده است تا مطالعات این حوزه کم و بیشتر در سطح جغرافیایی خاص با اندازهی نمونهی محدود باشد.
تاکنون منبع اصلی اطلاعاتی و دادهای در کشور برای بررسی الگوهای مهاجرتی و دلایل آن، آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن بوده است. با این حال در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، پرسشهای مربوط به علتهای مهاجرت گردآوری نشده است. از طرفی با توجه به اینکه سرشماریها با تواتر زمانی پنج یا ده ساله اجرا شدهاند، امکان رصد مستمر مهاجرتهای داخلی و علتهای آن امکانپذیر نیست. بنابراین، بررسی منابع دادهای دیگر برای رصد جریان مهاجرتهای شهر به روستا در فاصلههای زمانی کوتاهتر حائز اهمیت است. برای این منظور در گام نخست، برای ارزیابی مهاجرتهای شهر به روستا و عوامل مؤثر بر آن در سطح کشور شناسایی منابع موجود از قبیل آمارهای ثبتی و دادگان حاصل از آمارگیریها در این خصوص مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسیهای لازم، مشخص شد که آمار ثبتی مشخصی از مهاجرت مناطق شهری به مناطق روستایی وجود ندارد و تنها منبع دیگری غیر از سرشماری که اطلاعاتی در خصوص مهاجرت فراهم میکند، طرح آمارگیری نیرویکار است که بهصورت سالانه توسط مرکز آمار ایران با هدف ارائهی شاخصهای بازار کار در سطح کل کشور و مناطق شهری/ روستایی استانها اجرا میشود.
تا کنون در هیچ مطالعهای در کشور، برآورد مهاجران شهر به روستا و دلایل آن با استفاده از دادگان آمارگیری نیرویکار گزارش نشده است. این در حالی است که در طرح آمارگیری نیرویکار علاوه بر شناسایی مهاجران، دلایل مهاجرت نیز که مواردی مشابه دلایل ذکرشده در سرشماری ۱۳۹۰ است، قابل استخراج است. با توجه به امکانسنجی استفاده از اطلاعات مهاجرت شهر به روستا و علل این الگوی مهاجرتی با دادههای طرح آمارگیری نیرویکار و تأیید امکان استفاده از دادههای این طرح آمارگیری (کلهریندرآبادی و همکاران، 1401)، هدف کلی این مقاله را میتوان برآورد تعداد مهاجران شهر به روستا طی سالهای ۱۳۹6 تا ۱۴۰۰ در سطح کل کشور با استفاده از دادگان آمارگیری نیرویکار برشمرد. همچنین، شناسایی علتهای مؤثر در مهاجرت از مناطق شهری به مناطق روستایی کشور و شناسایی ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی افرادی که مهاجرت از شهر به روستا انجام دادهاند، با استفاده از این دادگان مورد بررسی قرار میگیرد.
در بخش دوم مقاله، رویکردهای نظری مرتبط با پدیدهی مهاجرت بررسی میشوند. در ادامه، مطالعات پیشین انجامشده در خصوص مهاجرت شهر به روستا ارائه میشود. در بخش چهارم روش تحقیق و دادها و سپس مزیتها و محدودیتهای دادگان آمارگیری نیرویکار در مقایسه با سرشماری برای برآورد تعداد و علل مهاجرت شهر به روستا مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. بخش پنجم شامل یافتههای پژوهش در سطح کشور، در دو بخش تحلیل توصیفی و برازش مدل رگرسیون لوجستیک ارائه میشود. در نهایت، در بخش ششم نتیجهگیری و پیشنهادهای سیاستی ارائه میشود.
چارچوب نظری
رویکردهای نظری مرتبط با پدیدهی مهاجرت از دو منظر قابل بررسی است. منظر اول به رویکردهای نظری که به تبیین علل مهاجرت در قالب مدلهای اقتصادی، اجتماعی و سیستمی پرداختهاند، اختصاص دارد. بعد دوم به رویکردهای نظری مرتبط با پیامدهای مهاجرت در جامعهی مقصد پرداخته است. مهاجرت شهر به روستا که اغلب با عنوان مهاجرت بازگشتی مطرح میگردد، یکی از الگوهای مهاجرت داخلی است که بهمنظور تبیین نظری این پدیده، بایستی بیشتر به نگاه اول تأکید داشت. از اینرو سعی بر این است که به خلاصهای از رویکردهای نظری که تبیین علل مهاجرت میپردازند، تأکید گردد.
مهمترین نظریهای که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مورد توجه محافل علمی قرار گرفت و اولین دیدگاه نظری حرکتهای جغرافیایی انسانها در جوامع تحت عنوان مدلهای جاذبه و دافعه ارائه گردید. در این مدلها، نظریهپردازان بهطورکلی به دو دسته عوامل توجه داشتهاند: الف) عواملی که باعث دافعهی انسانها از محل اسکان خود (منطقهی مبدأ) شده است، ب) عواملی که باعث جذب آنها در منطقهی مقصد میگردد. براساس این نظریه، عوامل اقتصادی- فیزیکی نامناسب در یک مکان موجب میشود که افراد محل زندگی خود را ترک کرده و به مکان دیگری که از نظر اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی در شرایط بهتری هستند، نقل مکان کنند. یکی از مهمترین و اولین رویکردهای نظری در رابطه با مهاجرت قوانین مهاجرتی راونشتاین است که در مقالهای تحت عنوان «قوانین مهاجرت» در سال 1885 توسط راونشتاین[1] (1885) ارائه گردید. این قوانین اگرچه عوامل مؤثر بر مهاجرت را در حوزههای اقتصادی و اجتماعی مدنظر قرار میدهد ولی در ادبیات مختلف پژوهشی از این قوانین تحت عنوان قوانین جاذبه و دافعه مهاجرتی یاد میشود. این قوانین بر نقش عوامل زیر در مهاجرت تأکید دارند: مسافت، مهاجرت مرحلهای، اختلاف روستا- شهر ، نقش زنان در مهاجرتهای مسافت کوتاه، تکنولوژی و غلبه انگیزههای اقتصادی.
پس از راونشتاین، اورت اس.لی[2] (1966) در قالب نظریهی جذب و دفع به تبیین مهاجرت پرداخت. به نظر وی عواملی که در تصمیم به انجام مهاجرت و فرایند آن وارد میشود، عبارتاند از: الف) عواملی که با حوزهی مبدأ ارتباط دارد؛ ب) عواملی که با حوزهی مقصد مرتبط است؛ پ) موانع بازدارنده؛ ت) عوامل شخصی. واضح است که مجموع عوامل مثبت و منفی در مبدأ و مقصد برای مهاجر یا مهاجرین با هم متفاوت هستند. در عین حال ممکن است طبقاتی از مردم که بهگونه مشابه به مجموعه عوامل در مبدأ و مقصد واکنش میدهند را بتوان از یکدیگر تفکیک کرد. اثر هر یک از عوامل بنا به شخصیت و ویژگیهای فردی، بهعنوان مثال سن، جنس، میزان تحصیلات، سطح مهارت، نژاد، گروههای قومی و غیره متفاوت خواهند بود، این عوامل (مثبت، منفی، خنثی) برای اشخاص مختلف هم در مبدأ و هم در مقصد متفاوت خواهد بود.
زیمپ[3] (1946) نیز به عوامل مداخلهگر معتقد است و آن را به شکل رابطهی معکوس بین فاصله با مهاجرت نشان میدهد. استافر[4] (1960) نیز به مسئلهی موانع مداخلهگر به شیوهی مثبت و منفی مینگریست و نظریه (فرصتهای مداخلهگر) را تنظیم نمود. براساس این نظریه مهاجرت انجامشده بین دو مکان رابطهی مستقیم با فرصتهای جاذب مثل اشتغال، مسکن و غیره دارد. لاوری و راجرز[5] نیز نظریهی جذب و دفع را مورد آزمایش قرار دادند و مشابه استافر و زیمپ شرایط اقتصادی و اجتماعی مبدأ و مقصد را ملحوظ داشتند (زنجانی، ۱۳۸۰). اسکوتز و ساستاد[6] نیز روشهای مشابه به لاوری و راجرز را اتخاذ میکردند. پایه نظری آنها در تبیین مهاجرت مبتنی است بر آنچه آنها سرمایهگذاری میدانند. این دو محقق معتقدند هر فرد در هنگام تصمیم به مهاجرت، هزینههای فیزیکی و پولی ناشی از مهاجرت را مد نظر قرار میدهند. در این رابطه دستمزد در مبدأ و مقصد، هزینه حملونقل، امکان یافتن کار و تفاوت در هزینههای غذایی و مسکن نقش مهمی را ایفا میکنند (حاج حسینی، 1385).
رویکردهای اقتصادی اگرچه در مهاجرتهای روستا شهری از اعتبار بیشتری برخوردارند ولیکن میتوان ادعا کرد که رویکردهای اقتصادی همچنان جزو نظریات پرکاربرد در تبیین تمام الگوهای مهاجرت داخلی هستند. با وجود اینکه رویکرد توسعهی آرتور لوییس (1958) مهاجرت نیرویکار روستایی به شهر را مورد تأکید قرار داده است، این نظریه مهاجرت را در یک سازوکار (مکانیسم) متعادلکننده میداند و نظریهپردازان این الگو معتقدند که به علت دستمزدهای بالا و میزان اشتغال بیشتر در بخش صنعتی نوین، مهاجرت از بخش سنتی معیشتی به بخش صنعتی نوین جریان پیدا میکند. این مهم از این جهت که توسعه اقتصادی و اشتغال مناطق روستایی زمینه را برای مهاجرت بازگشتی فراهم میسازد، حائز اهمیت است. این وضعیت، سطح تولید بخش صنعتی و سود سرمایهداری را افزایش داده، سپس سود بهدستآمده (بعد از پرداخت دستمزدها) مجدداً توسط سرمایهداران به بخش صنایع نوین سرمایهگذاری میشود. بدین ترتیب این امر موجب افزایش تقاضای کار از بخش سنتی گردیده، در نتیجه مهاجرین بیشتری از روستا به سوی بخش صنعتی نوین روانه میشوند، این روند تا زمانی ادامه مییابد که نیرویکار اضافی در روستا وجود داشته و نیز تقاضای کار برای آن در شهر موجود باشد. طبق این نظریه، مهاجرت امری مطلوب و نوعی مکانیسم متعادلکنندهی جوامع برای بقا و دوام نظام اجتماعی است. طبق نظریهی سرمایهگذاری انسانی و هزینه و فایده ساستاد و داونز، تصمیمگیری برای مهاجرت نوعی تصمیم به سرمایهگذاری است که در آن شخص مهاجر هزینه و فایده مهاجرت را در نظر میگیرد، بدین ترتیب مهاجرت موقعی انجام میشود که فایدهی آن به هزینهاش افزون باشد. با در نظر گرفتن این اصل مهم، میتوان این عامل را در مهاجرتهای بازگشتی نیز مهم دانست. در کنار صاحبنظرانی که بدانها اشاره شد، استارک و ونگ (2000)، فرار مغزها را در چارچوب تئوری محرومیت نسبی مورد بررسی قرار دادهاند. آنها معتقدند نارضایتی تنها هنگامیکه دستمزدها پایین است، بروز میکند. مهاجرت یک رفتار تصادفی نیست، بلکه پاسخی برای رفع محرومیتها محسوب میشود. اما صرف وجود برخی محرومیتها موجب مهاجرت نمیشود. بنابراین، شناخت ملاک محرومیت بر تصمیم به مهاجرت ضروری است. در صورت مساوی بودن شرایط دیگر محرومیت از هدفهایی که ارزش کمتری دارند در تصمیم به مهاجرت مؤثرند (شیری و همکاران، 1397).
در بین رویکردهای نظری مهاجرت که بر عوامل اجتماعی تأکید دارند همچون مدل رفتاری توماس و زنانیسکی، مدلهای وابستگی تبیین مهاجرت، رویکرد نظری علیت انباشتی، دو رویکرد نظری مدل شبکهای و رویکردهای نهادی و سیاسی در تبیین مهاجرتهای شهر به روستا اهمیت دارد. براساس مدل شبکهای، شبکههای مهاجرتی مشتمل است بر پیوندهای بین افراد که مهاجران قبلی و غیر مهاجران را در مناطق مبدأ و مقصد از طریق پیوندهای خویشاوندی، دوستی و یا خاستگاه اجتماعی مشترک به هم مرتبط میسازد. درون شبکههای مزبور حرکات مهاجرتی رو به افزایش مینهد، زیرا که هزینهها خطرات ناشی از مهاجرت را کاهش داده و مناطق حاصل از آن را افزایش میدهد. در واقع، ارتباطات و تماسهای حاصل از اینگونه شبکهها نوعی سرمایه اجتماعی به شمار میآید که افراد به وسیلهی آن به موقعیت شغلی بهتری دست مییابند (شیری و همکاران، 1397). در قالب رویکردهای نهادی و سیاسی بر نقش دولتها و عوامل سیاسی که نقش پررنگی در جریان مهاجرتهای بینالمللی دارند، تأکید میشود. یکی از ابعاد سیاسی مهاجرت، نقش قوانین و تصمیمگیریهای دولتی در مورد مهاجرت و مهاجران است. بنابراین، برنامههایی که دولت و نهادهای تصمیمگیر در سیاستگذاری توسعهای در زمینههای اقتصادی و اجتماعی در مناطق روستایی در نظر میگیرد، نقش تعیینکنندهای در افزایش سهم این نوع مهاجرتها دارد.
یکی از دیدگاههای معتبر مهاجرتی، دیدگاه سیستمی است که طرفداران آن بیشتر بر بعد سیستمهای جهانی تأکید دارند. طرفداران این نظریه در تلاش برای طرح نگرش جامع به مسئله مهاجرتهای بینالمللی، به تلفیق و تکمیل دیدگاههای مختلف پرداخته و بر پویایی جریانات مهاجرتی تأکید دارند. به عقیده مبتکران این دیدگاه، مهاجرتهای بینالمللی که بین سرزمینهای مبدأ و مقصد مهاجرتی جریان مییابند، بهطور تنگاتنگی با سایر خصوصیات موجود در این مناطق ارتباط دارند. خصوصیاتی که باهم سیستمی را به وجود آورده تا مهاجرت به جریانی پویا و بالنده تبدیل شود. از نظر آنها ارتباط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نه به صورتی جدا از هم، بلکه بهعنوان مجموعهای تفکیکناپذیر، بستر لازم را برای مبادلات مهاجرتی فراهم کرده و آن را تداوم میبخشد. بنابراین دیدگاه سیستم مهاجرت، سیستمی اجتماعی، فرهنگی و درعینحال یک سیستم باز است. یکی از کارهای اصلی برای درک پدیده مهاجرت بهعنوان یک سیستم، تشخیص اجزاء اصلی در حال کنش متقابل و خصوصیات روابطشان است (لهسائیزاده، 1368)
رویکرد سیستمی، رویکرد جدیدی در مطالعات مهاجرتی است که تلاش میکند تا با دیدگاهی جامع و بینرشتهای تمامی ابعاد و سطوح خرد تا کلان تجربه مهاجرتی را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در مدل سیستمی، هم مهاجرین و هم نهادها که در کنش متقابل هستند در قالب یک چارچوب کلی نگریسته شده و بدین ترتیب، مجموعه اجزا در حال کنش متقابل با یکدیگر با ویژگیها و روابط در ساختاری منسجم لحاظ میشوند. بهعبارتی، خردهسیستمهایی که مهاجرت را تحتتأثیر قرار میدهد را میتوان در چهار دسته تقسیم کرد:
اصل مهم و اساسی این رویکرد این است که مهاجرت نتیجه تعامل ساختارهای سطح خرد، میانی و کلان است. ساختارهای کلان به عوامل نهادی مقیاس بزرگ اشاره دارند. این ساختارها شامل اقتصاد سیاسی بازار جهانی، روابط بین دولتها، قوانین، ساختارها، و اعمال ایجادشده توسط کشورهای فرستنده و دریافتکننده برای کنترل مهاجرت میباشند. ساختارهای میانی شامل صنعت مهاجرتی هستند که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. ساختارهای خرد بیانگر شبکهها، اعمال و اعتقادات خود مهاجر است، این ساختارها شامل شبکههای اجتماعی غیررسمی هستند که توسط مهاجران بسط و توسعه پیدا میکنند. شبکههای غیررسمی شامل روابط شخصی، الگوهای خانواده و خانوار، پیوندهای دوستی و همسایگی، و کمکهای دوجانبه در مسائل اقتصادی و اجتماعی است. چنین روابطی که منابع حیاتی را برای افراد و گروههای مهاجر فراهم میکنند، بهعنوان «سرمایه اجتماعی[7]» قلمداد میشود. در این رابطه، بوردیو مفهوم ناسازی[8] را مطرح میکند که نشان از عدم انطباق عادتواره افراد با قوانین میدان اجتماعی است. بوردیو معتقد است که افرادی که مهاجرت میکنند به دلیل عدم انطباق عادتوارههای مهاجران با قوانین میدان اجتماعی زمینه برای ناسازی فراهم میشود. جان کلام بوردیو در این رابطه این است که عدم تطابق عادتواره مهاجران با قوانین میدان اجتماعی (جامعه مقصد) زمانی قابل حل است که مهاجران از سرمایه اجتماعی و فرهنگی بالایی برای رفع این ناسازی برخوردار باشند (گرنفل و عبدالهی، 1389).
رویکردهای نظری مطرحشده از ابعاد مختلف به پدیدهی مهاجرت پرداختهاند. اینکه کدامیک از نظریات مطرحشده در تبیین مهاجرتهای شهر به روستا پرکاربرد و کدامیک کمکاربرد است، بایستی گفت که اغلب نظریهپردازان بر کاربردی بودن همهی نظریات در تبیین این الگوی مهاجرت اذعان دارند.
پیشینهی پژوهش
مهاجرت شهر به روستا بهعنوان یک پدیدهی جمعیتی، متأثر از عوامل گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تأثیرگذار در بعدهای مختلف جمعیت یک منطقه است. از اینرو، در مطالعات زیادی عوامل مهاجرت شهر به روستا مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعهی ادوال[9] (۲۰۰۵) در مهاجرت افراد از شهر به روستا در ایالت اویو نیجریه نشان داد ناامنی شغلی، یافتن کار، بازنشستگی و بالا بودن هزینههای زندگی از مهمترین عوامل بر این پدیده هستند. علاوه بر این، بین مدت اقامت مهاجران در مناطق روستایی و سن آنها رابطهی مثبت و معنیداری وجود دارد. در این مطالعه به نقش دولت و تأثیرگذاری آن در تشویق افراد برای مهاجرت به مناطق روستایی و نیز توسعهی روستایی تأکید شده است. استوکدال[10] (2014) به بررسی الگوهای مهاجرت داخلی ایرلند شمالی بهویژه مهاجرت شهر به روستا پرداخته است. نتایج مطالعهی او نشان داد که سن در مهاجرت افراد از شهر به روستا مؤثر بوده است. افراد جوان که تشکیل زندگی دادهاند، تمایل بیشتری برای اینگونه مهاجرتها داشتهاند. اوکومو و مونگا[11] (۲۰۲۱) به بررسی تأثیر مهاجرت از شهر به روستا در تغییر شغل و درامد در کنیا پرداختهاند. این مطالعه نشان داد که احتمال تغییر قابل توجه درامد در ویژگیهای مختلف اجتماعی-اقتصادی و پروفایلهای جمعیتی متفاوت است. این بدان معناست که درامد انگیزهی لازم برای بازگشت به مناطق روستایی نیست. همچنین، احتمال تغییرات شغلی بهطور قابل توجهی توسط سطح تحصیلات پایین، جنسیت زن، سن بالا، وسعت و اندازهی زمین روستایی و سطح تخصص پایین مهاجران شغلی تعیین میشود.
بهرا[12] و همکاران (۲۰۲۱) به بررسی مهاجرت معکوس ناشی از تأثیر همهگیری کووید ۱۹ و بازگشت به روستاهای ایالت اودیشای هند پرداختهاند. آنها نشان دادند که توجه به ساماندهی اقتصاد روستایی برای پذیرش مهاجران و کاهش آسیبهای ناشی از بیکاری و کاهش درآمد امری ضروری است. خان و آروکیارج[13] (۲۰۲۱) چالشهای مهاجرت معکوس در هند را در اقتصاد پساکرونا مورد بررسی قرر دادند. آنها نشان دادند که اشتغال بهعنوان مهمترین عامل مهاجرت است و قرنطینههای ناشی از همهگیری کووید ۱۹ و بیکاری منجر به این پدیده شده است. تانگ و لو[14] (۲۰۲۱) به اهمیت توسعهی روستایی، بررسی انواع مهاجرت و الگوهای فضایی آن در چین پرداختند. آنها به نقش توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فضایی در رونق مهاجرت معکوس اشاره و اظهار داشتند شاهد افزایش این نوع از مهاجرتها در آینده در ژجیانگ چین خواهند بود.
در خصوص پدیدهی مهاجرت از شهر به روستا در ایران برخی مطالعات موردی انجام شده است که در آنها به تعداد محدود نمونه و سطح جغرافیایی خاص بسنده شده است. بردی آنامرادنژاد و همکاران (1390) وضعیت مهاجرت شهر به روستا را در ۱۲۹ خانوار (۵۴۸ نفر) در شهرستانهای منتخب استان مازندران (آمل، بابل، بابلسر، نور، جویبار، ساری و سوادکوه) مورد بررسی قرار دادند. مهاجران دو علت اصلی آرامش محیط روستا و بازنشستگی را برای مهاجرت به روستا اعلام کردهاند. گرانی اجاره خانه درشهرها، توسعهی امکانات در روستاها، استفاده از وام مسکن روستایی و بیکاری درشهر از دیگر عوامل جذب مهاجران در روستاها بوده است. ربانی و همکاران (۱۳۹۰) به بررسی علل مهاجرت معکوس و تأثیر آن بر توسعهی اجتماعی-اقتصادی پرداخته و نشان دادند بین تعلق بومی و درامد و انگیزههای مهاجرت رابطهی مثبتی وجود دارد. از طرف دیگر، بین مسافت و انگیزهی مهاجرت معکوس رابطهی منفی وجود دارد. همچنین، آنها نشان دادند که بین متغیرهای سن، تحصیلات، شغل و مسکن با انگیزهی مهاجرت معکوس رابطهی معنیداری وجود ندارد.
علیبابایی و جمعهپور (1395) وضعیت مهاجرت شهر به روستا را در ۹ روستای دهستان حاجیلو واقع در شهرستان کبودرآهنگ مورد بررسی قرار دادند. نتایج مطالعهی آنها نشان داد که بین مهاجرت معکوس و متغیرهای سطح توسعه در روستاها، شرایط زندگی شهری، میزان درامد افراد مهاجر و تعلقات قومی و محلی رابطهی مستقیمی وجود دارد. بهطور کلی، توسعهی ساختارهای عمرانی و سلامتی، جلوگیری از متروکهشدن روستاها، رشد ساختمانسازی و کاهش فرسودگی بناها، ارتقاء سطح سلامت روان و توسعهی سرمایهگذاری و افزایش نرخ مشارکت (یعقوبی و زبیدی، 1397)، الگوی معیشت پایدار روستایی (رضوانی و همکاران، 1390)، توسعهی ارتباطات اجتماعی، افزایش رشد جمعیت مناطق روستایی، توسعهی نیرویکار و اشتغال روستا (مهاجرانی و روستا، 1393)، بازساخت اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، فضایی- کالبدی و سیاستگذاری و راهبردی (ابراهیمی، 1395)، تغییر سبک زندگی جامعهی مقصد و مبدأ (ابراهیمزاده و همکاران، 1398)، از پیامدهای مهاجرت شهر به روستا یا مهاجرت معکوس است.
مطالعات محدودی در ارتباط با مهاجرت از شهر به روستا در سطح استانهای کشور انجام شده است. در این زمینه میتوان به مطالعات قاسمیاردهایی و نوبخت (1395)، میرفلاح نصیری و همکاران (1395) و شایان و همکاران (1400) اشاره کرد. قاسمیاردهایی و نوبخت (1395) در مطالعهی خود بهمنظور شناخت و تحلیل بهتر تعیینکنندهها و علل مهاجرتها، 12100 مهاجر معکوس را با 23700 مهاجر کلان شهری حاصل از نمونهی دو درصد سرشماری 1390 مورد بررسی قرار دادند. براساس نتایج این مطالعه عمدهترین تفاوت در علت مهاجرت بین دو گروه مهاجران معکوس و مهاجران کلان شهری، انجام و پایان خدمت وظیفه بوده است. این مقدار برای مهاجران معکوس بسیار بیشتر از مهاجران کلان شهری بوده است. همچنین، مهمترین تبیینکنندهی احتمال وقوع این قبیل مهاجرتها نوع شغل مهاجران بوده است. میرفلاح نصیری و همکاران (1395) به بررسی مهاجرتهای معکوس در کشور طی سالهای 1385 تا 1390 پرداختند. نتایج آنها نشان داد که در 17 استان کشور مهاجرت معکوس اتفاق افتاده است که در این میان استانهای مازنـدران، تهــران، گیــلان، بوشــهر، گلــستان، خراســان رضـوی و کرمانـشاه بـهترتیب بیشتریـن مهــاجرت معکــوس را داشــتهاند. علــت مهــاجرت در این استانها، بـــه جـــز دو اســـتان بوشـــهر و کرمانشاه که مهاجرت شغلی بیشترین علـل مهاجرت معکوس در آنهـا بـوده، پـیروی از خانوار بوده است. شایان و همکاران (1400) بررسی و تحلیل تطبیقی مهاجرت معکوس از شهر به روستا را در مقیاس استانی با دادههای سرشماری سالهای 1385 و 1395 انجام دادهاند. در این مطالعه، ضریب همبستگی منفی بین شاخص محرومیت و نسبت مهاجران معکوس به جمعیت روستایی نشان داد که استانهای دارای مناطق روستایی محرومتر از نظر شاخصهای محیطی، اجتماعی و اقتصادی، مهاجر معکوس کمتری داشتهاند.
بهطور کلی میتوان گفت در رابطه با مهاجرت بازگشتی، تحقیقات انجام شده در دو سطح منطقهای و ملی قابل طبقهبندی است. نتایج تحقیقات منطقهای نشان میدهد که عواملی همچون دسترسی به وضعیت رفاهی و بهداشتی در روستاها، جاذبههای طبیعی روستا و تأمین محیط آرام، بهبود چشمانداز سودآوری کشاورزی در آینده و بهبود ظرفیت اشتغالزایی منطقه (یعقوبی و زبیدی، 1397)، مشارکت اجتماعی، انگیزههای اقتصادی، عامل زیربنایی و عمرانی تسهیلات آموزشی، مشکلات شهری، جاذبههای گردشگری، فرار از آسیبهای فرهنگ، فناوریهلی نوین ارتباطی، دسترسی به منابع، توسعهی زیرساختها و امکانات زیربنایی و ایجاد درامد (الفتی و همکاران، 1401) در مهاجرت بازگشتی از شهر به روستا مؤثر بوده است. در سطح ملی با توجه به محدودیت وجود منابع دادهای در بررسی علت مهاجرت معکوس، مطالعات تنها بر دادههای سرشماری عمومی نفوس و مسکن استوار است. تحلیل علت مهاجرت بازگشتی با تکیه بر نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن نشان میدهد که پیروی از خانوار، پایان خدمت وظیفه، جستجوی کار و پایان تحصیل به ترتیب از مهمترین علل مهاجرت بازگشتی از مناطق شهری به روستایی است.
با توجه به پیشینهی پژوهش، برای رفع نیازهای اطلاعاتی در خصوص مهاجرت از شهر به روستا لازم است به سؤالهای اصلی این حوزه به شرح زیر پاسخ داده شود: آیا امکان برآورد تعداد مهاجران شهر به روستا با استفاده از منابع دادهای دیگری به جز سرشماری عمومی نفوس و مسکن وجود دارد؟ آیا میتوان عوامل مؤثر در مهاجرت از شهرها به روستاها را شناسایی کرد تا برنامهریزی صحیحی در سطح کلان برای کنترل تأثیر این عوامل در جامعه انجام گیرد؟ آیا میتوان ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی افرادی که مهاجرت از شهرها به روستاها انجام دادهاند را شناسایی کرد؟
روش تحقیق و دادهها
روش تحقیق تحلیل ثانویهی دادههای حاصل از طرح آمارگیری نیرویکار است. طبق تعریف طرح آمارگیری نیروی کار[15] (LFS)، در هر شهر یا آبادی، آن دسته از اعضای خانوارها که مدت اقامت (مستمر و مختوم به زمان آمارگیری) آنها در آن شهر یا آبادی، کمتر از 12 ماه بوده باشد، مهاجر شناخته میشوند. برای بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت شهر به روستا نیز از مدل رگرسیون لوجستیک استفاده شده است. در این مدل، مهاجرت فرد از شهر به روستا بهعنوان وقوع رویداد پیروزی و وضعیت مهاجرت فرد بهعنوان متغیر پاسخ در نظر گرفته میشود. متغیرهای مستقل که اطلاعات آنها از آمارگیری نیرویکار در دسترس است شامل سن، جنس، وضع سواد، وضع فعالیت و وضع زناشویی است. LFS از مهمترین طرحهای آماری مرکز آمار ایران است که براساس نیـاز برنامـهریزان بـا هـدف محاسـبهی شـاخصهای فصلی و سالانهی نیرویکار از جملـه نـرخ مشـارکت اقتصـادی، نـرخ بیکـاری و تغییـرات آنها طراحی شده است. این طرح منطبـق بـر آخـرین توصـیههای سـازمان بینالمللـی کـار[16] (ILO) است. جامعهی هدف در آمارگیری نیرویکار، اعضای خانوارهای معمولی ساکن یا گروهی است و اعضای خانوارهای معمولی غیر ساکن و خانوارهای مؤسسهای در این آمارگیری پوشش داده نمیشوند. روش نمونهگیری آمارگیری نیرویکار، نمونهگیری خوشهای دومرحلهای طبقهبندیشده است. در این آمارگیری، علاوه بر برآورد سطوح، برآورد تغییرات نیز مورد نظر است، ازاینرو، از روش نمونهگیری چرخشی با الگوی 2-2-2 استفاده میشود. اندازه نمونه سالانه در مناطق روستایی در حدود 94 هزار خانوار است. اطلاعات مربوط به خانوار از طریق مصاحبهی حضوری مأمور آمارگیر با مطلعترین فرد خانوار و تکمیل پرسشنامه گردآوری میشود. اطلاعات هر یک از اعضای خانوار نیز از طریق مصاحبهی حضوری مأمور آمارگیر با هر یک از اعضای 10 ساله و بیشتر خانوار گردآوری میشود. تا سال ۱۳۹۸ در این آمارگیری، شناسایی وضع فعالیت افراد ۱0 ساله و بالاتر مورد توجه بوده است، اما بعد از آن شاخصهای اصلی بازار کار برای افراد ۱۵ ساله و بالاتر ارائه شده است. افراد اغلب با هدف رفع نیازهای موجود و برخورداری از شرایط مناسبتر برای زندگی و با دلایل مختلف معیشتی، اقتصادی، فرهنگی، یافتن آیندهی بهتر و یا در قالب اشتغال در مناطق دیگر اقدام به مهاجرت میکنند. بنابراین، اشتغال بهعنوان یکی از اثرگذارترین دلایل در تصمیمگیریها برای مهاجرت افراد است. توجه به این موضوع از یک سو و تأکید سازمان بینالمللی کار بر لزوم شناسایی مهاجرت نیرویکار از سوی دیگر، باعث شده است که در آمارگیری نیرویکار این موضوع مورد توجه قرار گیرد و بخشی از پرسشنامه به پرسش در خصوص مهاجرت و علل آن اختصاص یابد. در این مقاله، برآورد تعداد مهاجران شهر به روستا و علتهای آن بهصورت سالانه طی سالهای 1396 تا 1400 در سطح ملی براساس دادگان آمارگیری نیرویکار که دلایلی مشابه دلایل مهاجرت سرشماری ۱390 در آن موجود است، ارائه میشود. در ادامه، مزیتها و محدودیتهای استفاده از این منبع دادهای در مقایسه با سرشماری برای برآورد مهاجران شهر به روستا و دلایل آن مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
مزیتها و محدودیتهای استفاده از دادگان آمارگیری نیرویکار برای برآورد مهاجران شهر به روستا
از آنجاییکه سرشماری عمومی نفوس و مسکن که تنها منبع اطلاعاتی در خصوص جریانهای مهاجرتی است، با تواتر زمانی پنج یا ده ساله اجرا شده است، امکان رصد مستمر پدیدهی مهاجرت را فراهم نمیکند. از سوی دیگر، با توجه به نبود چارچوب اطلاعاتی بهروز از مهاجران، امکان اجرای آمارگیری از جامعهی مهاجران شهر به روستا به شیوههای متداول وجود ندارد. همچنین کم بودن تعداد مهاجران شهر به روستا و پویا بودن صفت مهاجر بودن در طول زمان، امکان استفاده از چارچوبهای آمارگیری خانواری که پس از هر سرشماری عمومی نفوس و مسکن تهیه میشوند نیز وجود ندارد، چرا که برای دستیابی به تعداد نمونهی کافی از مهاجران، لازم است تعداد نمونهی بسیار زیادی انتخاب شود. اجرای یک آمارگیری با اندازهی بسیار بزرگ علاوه بر اینکه منجر به افزایش خطاهای غیرنمونهگیری میشود، نیازمند صرف زمان و هزینهی بسیار زیادی است که از لحاظ اجرایی بهویژه در بازههای زمانی کوتاهمدت مقرون به صرفه نیست. از اینرو، بررسی منبعهای دادهای دیگر برای رصد جریان مهاجرت شهر به روستا در فواصل زمانی کوتاهتر حائز اهمیت است.
همانطور که در بخش قبل نیز اشاره شد، تنها منبع دیگری غیر از سرشماری که اطلاعاتی در خصوص مهاجرت فراهم میکند، طرح آمارگیری نیرویکار است که بهصورت سالانه توسط مرکز آمار ایران با هدف ارائهی شاخصهای بازار کار در سطح کل کشور و مناطق شهری/ روستایی استانها اجرا میشود. با توجه به اهمیت اطلاع از مهاجرت نیرویکار، در این آمارگیری دربارهی تغییر محل اقامت افراد و همچنین علتهای آن سؤال میشود. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، در آمارگیری نیرویکار، در هر شهر یا آبادی، آن دسته از اعضای خانوارها که مدت اقامت (مستمر و مختوم به زمان آمارگیری) آنها در آن شهر یا آبادی، کمتر از 12 ماه بوده باشد، مهاجر شناخته میشوند. از آنجاییکه آمارگیری نیرویکار بهصورت متمرکز در یک بازهی زمانی از سال انجام نمیشود، مدت زمان اقامت افراد نسبت به یک نقطهی زمانی مشخص و یکسان برای همه سنجیده نمیشود. علتهای مهاجرت مندرج در پرسشنامهی آمارگیری نیرویکار مشابه موارد ذکرشده در سرشماری 1390 است و شامل جستجوی کار، جستجوی کار بهتر، انتقال شغلی، تحصیل، پایان تحصیل، انجام خدمت وظیفه، پایان خدمت وظیفه، پیروی از خانوار و سایر است. همانطور که پیش از این اشاره شد، علتهای مهاجرت در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 از پرسشنامه حذف شده است و اطلاعاتی در این زمینه در سرشماری 1395 موجود نیست. وضع سواد و دوره یا مدرک تحصیلی برای افراد شش ساله و بالاتر و همچنین وضع زناشویی برای افراد ده ساله و بالاتر در پرسشنامهی خانوار آمارگیری نیرویکار تعیین میشود. علاوه بر آن وضع فعالیت افراد که شامل سه ردهی شاغل، بیکار و غیرفعال است نیز براساس پرسشنامهی فردی برای افراد ده ساله و بالاتر تعیین میشود. تفاوت عمدهی دیگر بین این دو منبع اطلاعاتی، به تفاوت ماهیت آمارگیری نمونهای و سرشماری برمیگردد. در سرشماریها به تمام واحدهای جامعه مراجعه میشود و سنجش صفت مورد نظر بر تکتک آنها صورت میگیرد. به این ترتیب در بهترین حالت از تمام واحدهای جامعه داده گردآوری میشود. در روشهای نمونهگیری به روشی معین تنها بخشی از جامعه مورد بررسی قرار گرفته و سپس با توجه به اطلاعات حاصل از آن، دربارهی کل جامعه استنباط میشود. از آنجاییکه هدف اصلی آمارگیری نیرویکار بررسی جریانها و علتهای مهاجرت نیست و با توجه به کم بودن شیوع مهاجرت شهر به روستا در جامعه، تعداد اندکی نمونه در هر استان دارای این ویژگی است که تعداد آنها برای ارائهی برآورد در سطح استان کفایت نمیکند. بنابراین اطلاعاتی که در خصوص مهاجرت از آمارگیری نیرویکار بهدست میآیند، به اندازهی اطلاعات حاصل از سرشماری جامعیت ندارند. با این وجود تعداد نمونه در سطح کل کشور برای بررسی مهاجرت شهر به روستا، علتهای آن و ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی جمعیت مهاجر کافی است و اطلاعات مناسبی را در اختیار برنامهریزان قرار میدهد.
یافتههای پژوهش
1). برآورد تعداد مهاجران شهر به روستا با استفاده از دادگان طرح آمارگیری نیرویکار در سطح کشور
در این بخش برآورد تعداد مهاجران شهر به روستا با استفاده از دادگان طرح آمارگیری نیرویکار در سطح ملی برای سالهای 1396 تا 1400 به تفکیک علتها، جنسیت، وضع فعالیت، گروه سنی و ردهی تحصیلی ارائه شده است. از سال ۱۳۹7 تاکنون، چارچوب نمونهگیری مرحلهی اول در این آمارگیری، چهارمین نمونه پایه آمارگیریهای خانواری است که براساس اطلاعات سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ ساخته شده است. چارچوب نمونهگیری مرحلهی اول در این آمارگیری برای سال ۱۳۹۶، سومین نمونه پایه بوده است که براساس اطلاعات سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹0 ساخته شده است. شایان ذکر است در این بخش، از تعریف مهاجر در طرح آمارگیری نیرویکار که در بخش قبلی ارائه شد، استفاده شده است.
جدول 1. تعداد و درصد مهاجران واردشده از شهر به مناطق روستایی بر حسب علت مهاجرت طی سالهای 1396 تا 1400
اظهار نشده |
سایر |
پیروی از خانوار |
پایان خدمت وظیفه |
انجام خدمت وظیفه |
پایان تحصیل |
تحصیل |
انتقال شغلی |
جستجوی کار بهتر |
جستجوی کار |
درصد مهاجران شهر به روستا |
جمع[17] مهاجران شهر به روستا |
تعداد کل مهاجران |
سال |
8/0 |
9/17 |
7/32 |
2/21 |
2/3 |
8/5 |
5/2 |
9/1 |
7/5 |
4/8 |
7/13 |
91642 |
666884 |
1396 |
7/0 |
5/15 |
7/41 |
8/17 |
9/2 |
8/2 |
1 |
3/2 |
2/6 |
2/9 |
3/13 |
90549 |
681654 |
1397 |
5/0 |
5/18 |
6/34 |
3/22 |
5/1 |
9/2 |
3/1 |
2/2 |
3/10 |
9/5 |
15 |
91737 |
612312 |
1398 |
2/0 |
7/29 |
6/28 |
9/23 |
2 |
3 |
3 |
9/1 |
9/3 |
8/3 |
4/16 |
59732 |
363398 |
1399 |
5/0 |
5/21 |
6/37 |
8/22 |
3 |
6/0 |
3/1 |
3/2 |
1/6 |
5/4 |
6/15 |
41969 |
269285 |
1400 |
6/0 |
7/19 |
2/35 |
2/21 |
5/2 |
3/3 |
8/1 |
1/2 |
7/6 |
8/6 |
5/14 |
375629 |
2593533 |
کل |
منبع: یافتههای پژوهش
جدول (1) تعداد و درصد مهاجران واردشده از شهر به روستا را بر حسب علت مهاجرت طی سالهای 1396 تا 1400 نشان میدهد. با توجه به نتیجههای جدول (1)، تعداد مهاجران شهر به روستا از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ با روند ملایمی افزایش یافته اما از سال ۱۳۹۸ به بعد کاهش چشمگیری داشته است بهطوریکه در سال 1400 به کمترین میزان خود رسیده است. یکی از دلایل عمدهی این کاهش میتواند شیوع همهگیری کووید ۱۹ و اعمال قرنطینه میباشد. بهطور کلی، درصد مهاجران شهر به روستا در طول دورهی مورد بررسی تا سال 1399روند افزایشی داشته و پس از آن در سال 1400 کاهش یافته است. شایان ذکر است که اعداد ستون درصد مهاجران شهر به روستا در جدول (1) از تقسیم تعداد مهاجران شهر به روستا به تعداد کل مهاجران در هر سال محاسبه شده است. نتیجهها نشان میدهند که در طول دورهی پنج ساله 5/14 درصد مهاجرتها از شهر به مقصد روستا بوده است. بهطور کلی عمدهترین علتهای مهاجرت شهر به روستا در اکثر سالها، پیروی از خانوار و پایان خدمت وظیفه بوده است. همچنین، در سالهای 1396 و 1399 انتقال شغلی (90/1 درصد) و در سالهای 1397 و 1398 تحصیل (بهترتیب 96/0 درصد و 25/1 درصد) کمترین میزان علت مهاجرت شهر به روستا را به خود اختصاص دادهاند. کمترین میزان علت مهاجرت در سال 1400 نیز پایان تحصیل با مقدار 6/0 درصد بوده است.
جدول 2. تعداد و درصد مهاجران واردشده از شهر به مناطق روستایی به تفکیک جنسیت و علت مهاجرت طی سالهای 1396 تا 1400
جمع |
درصد |
سایر و اظهار نشده |
درصد |
پیروی از خانوار |
درصد |
انجام خدمت وظیفه و پایان آن |
درصد |
تحصیل و پایان تحصیل |
درصد |
جستجوی کار، کار بهتر و انتقال شغلی |
جنسیت |
سال |
61029 |
20٫1 |
12285 |
14٫8 |
9022 |
36٫6 |
22350 |
6٫4 |
3887 |
22٫1 |
13485 |
مرد |
1396 |
30613 |
15٫8 |
4841 |
68٫5 |
20959 |
- |
- |
12 |
3674 |
3٫7 |
1139 |
زن |
|
57320 |
20٫8 |
11896 |
18٫7 |
10729 |
32٫7 |
18722 |
3 |
1716 |
24٫9 |
14258 |
مرد |
1397 |
33229 |
8٫3 |
2751 |
81٫3 |
26998 |
- |
- |
5 |
1658 |
5٫5 |
1821 |
زن |
|
59492 |
22٫6 |
13430 |
11٫2 |
6674 |
36٫7 |
21812 |
4٫3 |
2561 |
25٫2 |
15016 |
مرد |
1398 |
32245 |
12٫4 |
4007 |
77٫9 |
25102 |
- |
- |
3٫9 |
1253 |
5٫8 |
1883 |
زن |
|
39641 |
29٫2 |
11586 |
14 |
5553 |
39 |
15459 |
4٫7 |
1862 |
13٫1 |
5181 |
مرد |
1399 |
20091 |
31٫3 |
6280 |
57٫4 |
11537 |
- |
- |
8٫6 |
1736 |
2٫7 |
537 |
زن |
|
28105 |
23٫6 |
6627 |
16٫4 |
4600 |
38٫4 |
10799 |
2٫5 |
714 |
19٫1 |
5365 |
مرد |
1400 |
13864 |
18٫5 |
2564 |
80٫7 |
11191 |
- |
- |
0٫4 |
52 |
0٫4 |
57 |
زن |
|
245587 |
22٫7 |
55824 |
14٫9 |
36578 |
36٫3 |
89142 |
4٫4 |
10740 |
21٫7 |
53305 |
مرد |
کل |
130042 |
15٫7 |
20443 |
73٫7 |
95787 |
- |
- |
6٫4 |
8373 |
4٫2 |
5437 |
زن |
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به جدول (2)، بیشترین و کمترین میزان مهاجرتهای شهر به روستا در بین مردان در تمام طول دورهی مورد بررسی بهترتیب بهدلیل انجام خدمت وظیفه و پایان آن و تحصیل و پایان آن بوده است. بیشترین تعداد مهاجران شهر به روستا در بین زنان در تمام طول دورهی مورد بررسی بهدلیل پیروی از خانوار بوده است. کمترین میزان مهاجرتهای شهر به روستا در بین زنان در سالهای 1396 و 1399 بهدلیل جستجوی کار، کار بهتر و انتقال شغلی و در سالهای 1397، 1398 و 1400 بهدلیل تحصیل و پایان تحصیل بوده است. در مجموع دورهی پنج ساله، میتوان اظهار داشت که تعداد کل مهاجرتهای شهر به روستا برای مردان بیشتر از زنان بوده است. شایان ذکر است در جدول (2) بهمنظور اطمینان از اندازهی نمونهی بهینه برای برآورد علتهای مهاجرت، برخی دلایل مشابه با یکدیگر ادغام و ارائه شدهاند.
با توجه به نتیجههای جدول (۳)، بهطور عمده دو علت انجام خدمت وظیفه و پایان آن و جستجوی کار، جستجوی کار بهتر و انتقال شغلی بهعنوان دو عامل اصلی مهاجرت شهر به روستا در شاغلین طی دورهی پنج ساله بوده است. اما علت مهاجرت شهر به روستا برای افراد غیرفعال متفاوت از شاغلین است بهطوریکه عمدهترین علت مهاجرت این قشر از جامعه در تمام طول دورهی مورد بررسی، پیروی از خانوار بوده است. در سالهای 1396 و 1399 جستجوی کار، جستجوی کار بهتر و انتقال شغلی کمترین میزان علت مهاجرت شهر به روستا در بین افراد غیر فعال را به خود اختصاص داده است (بهترتیب 4٫5 درصد و 1٫2 درصد) اما در سال 1397 این مقدار مربوط به انجام خدمت وظیفه و پایان آن با 5٫9 درصد و در سالهای ۱۳۹۸ و 1400 مربوط به تحصیل و پایان آن بهترتیب با 5٫4 درصد و 0٫8 درصد بوده است. افراد بیکار نیز در طول دورهی پنج ساله بیشتر بهدلیل انجام خدمت وظیفه و پایان آن (53٫1 درصد) از شهر به مناطق روستایی مهاجرت کردهاند. در مجموع دورهی پنج ساله میتوان اظهار داشت، تعداد مهاجران شاغل از شهر به روستا بیشتر از سایر افراد بوده است.
جدول ۳. تعداد و درصد مهاجران واردشده از شهر به مناطق روستایی به تفکیک وضع فعالیت و علت مهاجرت طی سالهای 1396 تا 1400
جمع |
درصد |
سایر و اظهار نشده |
درصد |
پیروی از خانوار |
درصد |
انجام خدمت وظیفه و پایان آن |
درصد |
تحصیل و پایان تحصیل |
درصد |
جستجوی کار، کار بهتر و انتقال شغلی |
وضع فعالیت |
سال |
33208 |
19٫5 |
6464 |
7٫8 |
2576 |
35 |
11636 |
4٫4 |
1471 |
33٫3 |
11061 |
شاغل |
1396 |
16650 |
18٫3 |
3049 |
4٫9 |
811 |
53٫2 |
8849 |
11٫5 |
1906 |
12٫2 |
2035 |
بیکار |
|
28957 |
23٫6 |
6830 |
51٫6 |
14937 |
6٫4 |
1865 |
13٫9 |
4037 |
4٫5 |
1288 |
غیرفعال |
|
33227 |
23٫۶ |
7854 |
10٫3 |
3431 |
28٫8 |
9579 |
3٫4 |
1125 |
33٫8 |
11238 |
شاغل |
1397 |
13565 |
18٫8 |
2550 |
6٫9 |
936 |
55٫1 |
7470 |
4٫۶ |
630 |
14٫6 |
1979 |
بیکار |
|
28295 |
13 |
3673 |
68٫2 |
19305 |
5٫9 |
1674 |
5٫1 |
1443 |
7٫8 |
2200 |
غیرفعال |
|
35189 |
19٫4 |
6830 |
9 |
3174 |
34٫2 |
12021 |
2٫8 |
973 |
34٫6 |
12190 |
شاغل |
1398 |
15031 |
27٫2 |
4090 |
4٫9 |
731 |
49٫2 |
7401 |
8 |
1205 |
10٫7 |
1604 |
بیکار |
|
30253 |
20٫8 |
6304 |
55٫6 |
16819 |
7٫9 |
2390 |
5٫4 |
1634 |
10٫3 |
3105 |
غیرفعال |
|
19552 |
25٫9 |
5065 |
5 |
984 |
42٫9 |
8391 |
1٫9 |
379 |
24٫2 |
4732 |
شاغل |
1399 |
9395 |
31٫7 |
2982 |
1٫5 |
138 |
54٫3 |
5104 |
4٫9 |
460 |
7٫6 |
711 |
بیکار |
|
23486 |
37٫2 |
8731 |
41٫5 |
9756 |
8٫4 |
1964 |
11٫8 |
2760 |
1٫2 |
275 |
غیرفعال |
|
14302 |
25٫5 |
3651 |
6٫9 |
990 |
35٫2 |
5040 |
2٫7 |
383 |
29٫6 |
4238 |
شاغل |
1400 |
6576 |
22٫3 |
1463 |
3٫8 |
250 |
55٫6 |
3657 |
3٫9 |
253 |
14٫5 |
953 |
بیکار |
|
15607 |
25٫1 |
3922 |
59٫1 |
9221 |
13٫5 |
2102 |
0٫8 |
130 |
1٫5 |
232 |
غیرفعال |
|
135478 |
22 |
29864 |
8٫2 |
11155 |
34٫5 |
46667 |
3٫2 |
4331 |
32٫1 |
43459 |
شاغل |
|
61217 |
23٫1 |
14134 |
4٫7 |
2866 |
53٫1 |
32481 |
7٫3 |
4454 |
11٫9 |
7282 |
بیکار |
کل |
126598 |
23٫3 |
29460 |
55٫3 |
70038 |
7٫9 |
9995 |
7٫9 |
10004 |
5٫6 |
7100 |
غیرفعال |
|
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به جدول (4)، بهطور کلی میتوان اظهار داشت که به استثنای سال 1399، گروه سنی 65-25 ساله در تمام سالها بیشترین تعداد و درصد مهاجرت شهر به روستا را داشتهاند. در طول دورهی پنج ساله نیز همانطور که مشاهده میشود، گروه سنی 65-25 ساله با 43٫4 درصد و به دنبال آن گروه سنی ۲۴-۱۵ ساله با 37٫2 درصد بیشترین میزان درصد مهاجرت شهر به روستا را داشتهاند. افراد ۶۵ ساله و بیشتر نیز با 1 درصد، کمترین درصد مهاجرت را در طول دورهی پنج ساله داشتهاند.
جدول ۴. تعداد و درصد مهاجران واردشده از شهر به مناطق روستایی به تفکیک گروه سنی طی سالهای 1396 تا 1400
سال |
زیر 10 سال (تعداد) |
زیر 10 سال (درصد) |
1۴-1۰ ساله (تعداد) |
1۴-1۰ ساله (درصد) |
۲۴-۱۵ ساله (تعداد) |
۲۴-۱۵ ساله (درصد) |
۶5-۲5 ساله (تعداد) |
۶5-۲5 ساله (درصد) |
65 ساله و بیشتر (تعداد) |
65 ساله و بیشتر (درصد) |
1396 |
۱۲۸۲۸ |
14 |
۴۲۵۸ |
4٫7 |
34690 |
37٫9 |
39151 |
42٫7 |
715 |
0٫8 |
1397 |
۱۵۴۶۲ |
17٫1 |
۳۴۴۶ |
3٫8 |
32289 |
35٫7 |
38550 |
42٫6 |
800 |
0٫9 |
1398 |
۱۱۲۶۵ |
12٫3 |
۳۸۳۴ |
4٫2 |
32910 |
35٫9 |
42438 |
46٫3 |
1289 |
1٫4 |
1399 |
۷۲۹۸ |
12٫2 |
۳۰۳۴ |
5٫1 |
25665 |
43 |
23233 |
38٫9 |
500 |
0٫8 |
1400 |
۵۴۸۳ |
13٫1 |
۲۴۷۸ |
5٫9 |
13993 |
33٫3 |
19685 |
46٫9 |
329 |
0٫8 |
کل |
۵۲۳۳۶ |
13٫9 |
۱۷۰۵۰ |
4٫5 |
139547 |
37٫2 |
163057 |
43٫4 |
3633 |
1 |
منبع: یافتههای پژوهش
جدول (5) تعداد و درصد مهاجران واردشده از شهر به مناطق روستایی را به تفکیک دوره یا مدرک تحصیلی طی سالهای 1396 تا 1400 نشان میدهد. براساس نتیجههای جدول (5)، در سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ افراد با سطح تحصیلات راهنمایی و متوسطهی ۲ و در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ افراد با سطح تحصیلات ابتدایی و سوادآموزی بیشترین میزان درصد مهاجرت شهر به روستا را به خود اختصاص دادهاند. افراد بیسواد در طول دورهی مورد بررسی کمترین تعداد مهاجرت شهر به روستا را داشتهاند. درصد مهاجرت شهر به روستا برای افراد بی سواد جامعه با 3٫2 درصد در سال 1400 به کمترین میزان خود رسیده است. بهطور کلی در طول دورهی پنج ساله، میتوان اظهار داشت که افراد بیسواد با 6٫7 درصد کمترین و افراد با سطح تحصیلات راهنمایی و متوسطهی 2 با 26٫5 درصد بیشترین درصد مهاجرت شهر به روستا
را داشتهاند.
جدول 5. تعداد و درصد مهاجران واردشده از شهر به مناطق روستایی به تفکیک دوره یا مدرک تحصیلی طی سالهای 1396 تا 1400
سال مدرک تحصیلی |
1396 (تعداد) |
1396 (درصد) |
1397 (تعداد) |
1397(درصد) |
1398 (تعداد) |
1398(درصد) |
1399 (تعداد) |
1399(درصد) |
1400 (تعداد) |
1400(درصد) |
کل (تعداد) |
کل (درصد) |
بیسواد |
7814 |
9٫3 |
6091 |
7٫6 |
5695 |
6٫8 |
1867 |
3٫4 |
1240 |
3٫2 |
22707 |
6٫7 |
ابتدایی و سواد آموزی[18] |
20698 |
24٫7 |
23141 |
29 |
22132 |
26٫3 |
12407 |
22٫5 |
9851 |
25٫7 |
88229 |
25٫۸ |
راهنمایی و متوسطهی 2 |
22829 |
27٫2 |
21603 |
27 |
21682 |
25٫8 |
13998 |
25٫4 |
10314 |
26٫9 |
90426 |
26٫5 |
دیپلم و پیشدانشگاهی |
19156 |
22٫8 |
15985 |
20 |
19349 |
23 |
12867 |
23٫4 |
9365 |
24٫5 |
76722 |
24٫5 |
کاردانی و بالاتر |
13476 |
16٫1 |
13071 |
16٫4 |
15346 |
18٫2 |
13962 |
25٫3 |
7539 |
19٫7 |
63394 |
18٫۶ |
جمع |
83973 |
100 |
79891 |
100 |
84204 |
100 |
55101 |
100 |
38309 |
100 |
341478 |
۱۰۰ |
منبع: یافتههای پژوهش
2). بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت شهر به روستا با استفاده از مدل رگرسیون لوجستیک
همانطور که در بخشهای قبل اشاره شد، سرشماری عمومی نفوس و مسکن کاملترین منبع اطلاعات در خصوص جریانهای مهاجرت داخلی است. اما از آنجا که سرشماری با فواصل زمانی پنج یا ده ساله اجرا میشود، امکان رصد مستمر جریانهای مهاجرت را فراهم نمیکند. آمارگیری نیرویکار مرکز آمار ایران که به صورت سالانه اجرا میشود، علیرغم تفاوتهایی که با سرشماری دارد میتواند تصویر کلی از مهاجرت را بهصورت سالانه فراهم نماید. یکی از مهمترین جریانهای مهاجرت که براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰ روند افزایشی به خود گرفته، مهاجرت از شهر به روستا است که در بخش قبل بهصورت توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه تأثیر عوامل مختلف بر مهاجرت شهر به روستا با استفاده از مدل رگرسیون لوجستیک و براساس دادگان در دسترس مورد بررسی قرار میگیرد. در این مدل مهاجرت فرد از شهر به روستا بهعنوان وقوع رویداد پیروزی لحاظ میشود و وضعیت مهاجرت فرد بهعنوان متغیر پاسخ دو دویی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب وضعیت مهاجرت افرادی که از شهر به روستا مهاجرت کردهاند با کد یک و سایر افراد با کد صفر برای مدلبندی در نظر گرفته شده است. متغیرهای مستقل که اطلاعات آنها از آمارگیری نیرویکار در دسترس است شامل سن، جنس، وضع سواد، وضع فعالیت و وضع زناشویی است.
متغیر جنس دارای دو سطح مرد و زن به ترتیب با کد یک و دو، متغیر سواد دارای دو سطح با سواد و بیسواد به ترتیب با کد یک و دو ، متغیر وضع فعالیت دارای سه سطح شاغل، بیکار و غیرفعال به ترتیب با کد یک، دو و سه، و متغیر وضع زناشویی دارای چهار سطح دارای همسر، بیهمسر بر اثر فوت همسر، بیهمسر بر اثر طلاق و هرگز ازدواجنکرده به ترتیب با کد یک، دو، سه و چهار است. به دلیل اینکه وضع زناشویی برای افراد دهساله و بالاتر تعیین میشود و این اطلاع برای افراد در سنین پایینتر وجود ندارد، برازش مدل برای افراد دهساله و بالاتر انجام میشود. دادههای مورد استفاده مربوط به آمارگیری نیرویکار از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ است که در ابتدا دادههای تجمیعشدهی تمام سالهای مذکور تحلیل میشود و در ادامه بهمنظور کنترل اثر سال بر نتایج مدل، برازش مدل به تفکیک سال انجام میشود. تحلیل دادهها به روش پسرو با در نظر گرفتن اثرات اصلی و اثرات متقابل و با استفاده از نرمافزار R انجام شده است. p-مقدار آمارهی کایاسکوئر نزدیک به یک بهدست آمده که نشان میدهد دادهها بهخوبی با مدل برازش یافتهاند و دلیلی برای رد مدل وجود ندارد. نتایج برازش مدل لوجستیک بر کل دادههای سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ در جدول (۶) آمده است.
جدول۶. برازش مدل لوجستیک بر مهاجرت شهر به روستا برای دادههای سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰
نسبت بخت |
پارامتر/ سال |
|||||
1400 |
1399 |
1398 |
1397 |
1396 |
۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ |
|
*۲٫۷۸- |
*۲٫۷۳- |
*۲٫۷۹- |
*۳٫۱۶- |
*۲٫۶۸- |
*۲٫۸۳- |
عرض از مبدا |
*۰٫۱۲- |
*۰٫۱۲- |
*۰٫۰۹- |
*۰٫۰۸- |
*۰٫۱۱- |
*۰٫۱- |
سن |
|
|
|
|
|
|
جنسیت |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
مرد |
۱٫۰۶- |
۰٫۹۱- |
۰٫۹۱- |
*۱٫۲۷- |
۰٫۲۵- |
*۰٫۸۷- |
زن |
|
|
|
|
|
|
وضع سواد |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
باسواد |
۰٫۸۳- |
۰٫۶۲- |
۰٫۳۳ |
*۰٫۷۱ |
۰٫۲۳ |
۰٫۲۵ |
بیسواد |
|
|
|
|
|
|
وضع زناشویی |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
دارای همسر |
۰٫۹۲- |
۰٫۷۶- |
۰٫۸۹- |
۰٫۷۲- |
۰٫۱۲- |
*۱٫۹۵- |
بیهمسر بر اثر فوت همسر |
۱٫۲- |
۰٫۹۹ |
۰٫۹۱ |
۰٫۶0 |
۰٫۰۸ |
۰٫۵۲ |
بیهمسر بر اثر طلاق |
*۱٫۱۵- |
۰٫۵۸- |
*۰٫۵۸- |
۰٫۱۱- |
*۰٫۶۹- |
*۰٫۵۹- |
هرگز ازدواجنکرده |
|
|
|
|
|
|
وضع فعالیت |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
شاغل |
*۱٫12 |
۰٫۴1 |
*۱٫۰۳ |
*۱٫۱1 |
*۱٫۸9 |
*۱٫۸۸ |
بیکار |
*۳٫۴3- |
*۳٫۳3- |
*۳٫58- |
*۳٫26- |
*۳٫01- |
*۳٫۳2- |
غیرفعال |
*۰٫۰۸ |
*۰٫۰۸ |
*۰٫08 |
*۰٫06 |
*۰٫07 |
*۰٫08 |
سن* وضع فعالیت (غیرفعال) |
*۲٫۸۳ |
*۲٫۲۲ |
**۲٫۷۸ |
*۳٫۳۴ |
*۱٫۶۱ |
*۲٫۵۵ |
جنس (زن)* وضع فعالیت (غیرفعال) |
*۱٫۴۸- |
*۰٫۸۷- |
*۱٫۶۴- |
*۱٫۷۱- |
*۱٫۰۹- |
*۱٫۳۴- |
جنس (زن)* وضعیت زناشویی (هرگز ازدواجنکرده) |
|
|
|
|
|
|
*معنیدار در سطح ۹۵ درصد منبع: یافتههای پژوهش |
همانطور که در جدول (۶) مشاهده میشود بهطور کلی در سال 1396 تا 1400، با افزایش سن، بخت مهاجرت شهر به روستا که از این پس به اختصار مهاجرت نامیده میشود، کاهش مییابد. همچنین بخت مهاجرت زنان در مقایسه با مردان کمتر است. بخت مهاجرت افراد بیهمسر بر اثر فوت همسر یا طلاق تفاوت معنیداری با افراد دارای همسر ندارد، اما بخت مهاجرت افراد هرگز ازدواجنکرده از افراد دارای همسر کمتر است. بررسی اثر وضع فعالیت بر بخت مهاجرت نشان میدهد که بخت مهاجرت افراد بیکار در مقایسه با افراد شاغل بیشتر و بخت مهاجرت افراد غیر فعال در مقایسه با افراد شاغل کمتر است. اما اثر متقابل سن و وضع فعالیت نشان میدهد که با افزایش سن، بخت مهاجرت افراد غیر فعال در مقایسه با افراد شاغل بیشتر است. این موضوع میتواند نشاندهندهی بازگشت سالمندان از شهر به روستا باشد. در میان زنان، بخت مهاجرت زنان غیر فعال بیشتر از زنان شاغل است که این موضوع میتواند به دلیل مهاجرت زنان خانهدار یا فرزندان دختر به تبعیت از خانوار باشد. اما با افزایش سن، بخت مهاجرت این گروه از افراد کاهش مییابد. با توجه به نتایج جدول (۶)، هر چند اثر وضع سواد بر مهاجرت معنیدار نیست، اما بررسی جداگانه دانشآموختگان دهساله و بالاتر با مدارک تحصیلی ابتدایی و سوادآموزی، راهنمایی و متوسطه ۲، دیپلم و پیشدانشگاهی، و کاردانی و بالاتر حاکی از آن است که با افزایش سطح تحصیلات بخت مهاجرت کاهش مییابد. به منظور کنترل اثر سال بر مهاجرت از شهرها به روستاها، مدل رگرسیون لوجستیک به تفکیک سال به دادهها برازش شد که نتایج در جدول (۶) آمده است. همانطور که ملاحظه میشود تفاوت اساسی در بین عوامل مؤثر بر بخت مهاجرت افراد در سالهای مختلف وجود ندارد.
جمعبندی و نتیجهگیری
علتهای مهاجرت در سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵ که اصلیترین منبع اطلاعاتی و دادهای در مورد مهاجرت در کشور است، گردآوری نشده است. یکی دیگر از منابع دادهای برای برآورد تعداد مهاجرتهای شهر به روستا، طرح آمارگیری نیرویکار است که در آن علاوه بر پرسش در خصوص تغییر محل اقامت از مناطق شهری به روستایی، علت مهاجرت نیز از اعضای خانوارهای نمونهی مهاجر سؤال میشود. از آنجاییکه هدف این آمارگیری متمرکز بر وضع فعالیت افراد است، عوامل مؤثر بر مهاجرت نیز براساس این هدف در نظر گرفته شده و شامل موارد جستجوی کار، جستجوی کار بهتر، انتقال شغلی، تحصیل، پایان تحصیل، انجام خدمت وظیفه، پایان خدمت وظیفه، پیروی از خانوار و سایر است. بنابراین با استفاده از دادگان این آمارگیری براساس فهرست ذکرشده، علل مهاجرت نیز قابل بررسی است. از سوی دیگر، آمارگیری نیرویکار بهصورت سالانه اجرا میشود در حالیکه سرشماری عمومی نفوس و مسکن با فواصل زمانی طولانیتری انجام میشود. بنابراین آمارگیری نیرویکار اطلاعات بهروزتری از وضعیت مهاجرت در سطح کل کشور فراهم میکند. نکتهی قابل توجه دیگر، استفاده از آمارگیری نیرویکار بهعنوان یک آمارگیری نمونهای برای بررسی میزان و علت مهاجرت است. با توجه به کم بودن میزان مهاجرت شهر به روستا، در بهکارگیری آمارگیری نیرویکار بهعنوان یکی از منابع بالقوهی دادهای برای برآورد میزان مهاجرت، مطالعات و بررسیهای کافی برای تعیین چگونگی شیوهی تعمیم نتایج نمونه به کل جامعه صورت پذیرفت. براساس نتایج بهدست آمده، برآورد تعداد مهاجران شهر به روستا، علتهای آن و همچنین ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی افراد مهاجر در سطح ملی براساس آمارهای سالانهی آمارگیری نیرویکار ارائه شد.
براساس نتایج بهدست آمده، تعداد مهاجران شهر به روستا از سال 1396 تا 1398 با روند ملایمی افزایش یافته اما از سال 1398به بعد کاهش چشمگیری داشته است. یک دلیل عمدهی تغییرات قابل توجه روند تعداد مهاجران شهر به روستا، میتواند شیوع همهگیری بیماری کووید ۱۹ بعد از سال 1398 باشد. با شیوع بیماری کووید ۱۹ و قرنطینههای سراسری تعداد کل مهاجران داخلی کاهش داشته است که به تبع آن تعداد مهاجران شهر به روستا نیز بهعنوان بخشی از این کل، با کاهش مواجه شده است. بر خلاف روند کاهشی چشمگیر تعداد مهاجرتهای شهر به روستا، روند درصد مهاجران شهر به روستا در طول دورهی مورد بررسی افزایشی بوده است. تعداد کل مهاجران طی سالهای 1396 تا 1400 نسبت به تعداد مهاجران شهر به روستا با سرعت بیشتری کاهش یافته است و این موضوع باعث افزایش روند درصد مهاجران شهر به روستا شده است. بنابراین با توجه به کاهش قابل توجه تعداد کل مهاجران، افزایش درصد مهاجران شهر به روستا لزوماً به معنای توسعهیافتگی رو به رشد مناطق روستایی نیست. بهطور کلی عمدهترین علتهای مهاجرت شهر به روستا در اکثر سالها، پیروی از خانوار و پایان خدمت وظیفه بوده است. همچنین، در سالهای 1396 و 1399 انتقال شغلی و در سالهای 1397 و 1398 تحصیل کمترین میزان علت مهاجرت شهر به روستا را به خود اختصاص دادهاند. کمترین میزان علت مهاجرت در سال 1400 نیز پایان تحصیل بوده است.
بررسی ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی مهاجران شهر به روستا نشان داد که درصد کل مهاجران مرد در طول دورهی مورد بررسی بیشتر از زنان بوده و علتهای مهاجرت بین این دو گروه نیز متفاوت است. در مجموع دورهی پنج ساله میتوان اظهار داشت، تعداد مهاجران شاغل از شهر به روستا بیشتر از سایر افراد بوده است. بهطور عمده دو علت جستجوی کار، جستجوی کار بهتر و انتقال شغلی و انجام خدمت وظیفه و پایان آن بهعنوان دو عامل اصلی مهاجرت شاغلین طی دورهی مورد بررسی بوده است، اما علت مهاجرت شهر به روستا برای افراد غیر فعال متفاوت از شاغلین بوده بهطوریکه عمدهترین علت مهاجرت این قشر از جامعه در تمام طول دورهی مورد بررسی، پیروی از خانوار بوده است. به نظر میرسد علل مطرح شده در مهاجرت شهر به روستا با نظریات جاذبه مهاجرتی مناطق روستایی در فرآیند مهاجرت انطباق داشته باشد. بهعبارتی، دسترسی به شرایط بهتر شغلی بهعنوان عوامل جاذبه مهاجرتی توسط فرد مهاجر نقش مهمی را ایفا مینماید. در بخش ادبیات نظری اشاره شد، که تصمیمات دولت بهعنوان عوامل نهادی و سیاسی نقش مهمی میتواند در فرآیند مهاجرت ایفا نماید. مهاجرتهایی که بنا به دلیل انتقال شغلی نیز میتواند در نتیجه تصمیمات نهادی و سازمانی باشد. در طول دورهی مورد بررسی، افراد بیکار نیز بیشتر بهدلیل انجام خدمت وظیفه و پایان آن از شهر به مناطق روستایی مهاجرت کردهاند. براساس نتیجههای بهدست آمده، کمترین میزان مهاجرت شهر به روستا متعلق به گروه سنی 65 ساله و بیشتر بوده است. همچنین بررسیها براساس سطح تحصیلات نشان دادند که بهطور کلی افراد بیسواد کمترین و افراد با سطح تحصیلات راهنمایی و متوسطهی ۲ بیشترین درصد مهاجرت شهر به روستا را در طی دورهی پنج ساله داشتهاند.
بهمنظور شناسایی اثرات معنیدار در مهاجرت از شهر به روستا، تحلیل دادهها با استفاده از رگرسیون لوجستیک انجام شد. نتایج برازش مدل بر دادههای سالهای 1396 تا 1400 نشان داد که با افزایش سن، بخت مهاجرت شهر به روستا کاهش مییابد. همچنین بخت مهاجرت زنان در مقایسه با مردان کمتر است. بخت مهاجرت افراد بیهمسر بر اثر فوت همسر یا طلاق تفاوت معنیداری با افراد دارای همسر ندارد، اما بخت مهاجرت افراد هرگز ازدواجنکرده از افراد دارای همسر کمتر است. بررسی اثر وضع فعالیت بر بخت مهاجرت نشان میدهد که بخت مهاجرت افراد بیکار در مقایسه با افراد شاغل بیشتر است که میتواند تببینکنندهی مطالعات قبلی در خصوص اثر بیکاری در شهرها بهعنوان محرکی برای مهاجرت به روستا باشد. همچنین اثر متقابل سن و وضع فعالیت نشان میدهد که با افزایش سن، بخت مهاجرت افراد غیرفعال در مقایسه با افراد شاغل بیشتر است. این موضوع میتواند نشاندهندهی بازگشت سالمندان از شهر به روستا به دلایلی مانند دسترسی به هوای پاک و محیط آرام باشد. همانطور که در تحلیلهای توصیفی ملاحظه شد، بیشترین علت مهاجرت سالمندان به روستا مربوط به گزینه سایر است و در واقع دلایلی مثل یافتن شغل را شامل نمیشود. با توجه به نیازهای متفاوت سالمندان و لزوم تأمین امکانات رفاهی و بهداشتی متفاوت برای آنها ضرورت دارد علتهای مهاجرت آنها بهصورت تفصیلی موضوع مطالعات آتی باشد. در میان زنان، بخت مهاجرت زنان غیرفعال بیشتر از زنان شاغل است که این موضوع میتواند به دلیل مهاجرت آنها به تبعیت از خانوار باشد. اما با افزایش سن، بخت مهاجرت این گروه از افراد کاهش مییابد. علاوه بر موارد مذکور، تحلیل دادههای مهاجرت به تفکیک سال حاکی از آن است که علتهای مهاجرت بهصورت معنیداری در سالهای مختلف تفاوت ندارند و میتوان گفت از الگوی مشابهی پیروی میکنند. نتایج مذکور را میتوان با تکیه بر نظریات اجتماعی مهاجرت همچون تحولات ساختار سنی و جنسی، نظریات جاذبه و دافعه که بر عوامل جاذبه ای همچون شغل بهتر، درآمد بهتر و مسکن بهتر و نظریات اقتصادی همچون تغییرات ساختار اشتغال تبیین نمود.
مهاجرتهای شهر به روستا و علتهای آن به شدت از ویژگیها و مشخصههای اجتماعی- اقتصادی افراد مهاجر تأثیرپذیر است، لذا توجه به اقشار مختلف جامعه در تدوین سیاستهای حمایتی و تشویقی و ایجاد بستری مناسب برای رفع نیازهای آنها امری ضروری است. با توجه به اهمیت ارزیابی نتیجهی پیادهسازی سیاستهای توسعهیافتگی روستاها برای تخصیص هدفمند منابع بودجه و تدوین سیاستهای مورد نظر در کشور، بررسی مستمر مهاجرتهای شهر به روستا براساس شاخصهای توسعهی پایدار در روستاهای کشور امری ضروری است تا بتوانیم آمار دقیقی دربارهی علت مهاجرتهای شهر به روستا، بررسی روند پیشرفت بهتر اهداف و برنامههای توسعهی مناطق روستایی داشته باشیم. این امر در برنامهریزیهای کلان و اتخاذ سیاستهای مرتبط با توسعهی مناطق روستایی ضروری خواهد بود.
تقدیر و تشکر
این پژوهش برگرفته از طرح پژوهشی «مطالعهی امکانسنجی برآورد مهاجران از مناطق شهری به مناطق روستایی از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰» است که به سفارش معاونت توسعهی روستایی و مناطق محروم کشور در پژوهشکدهی آمار ایران انجام شده است و بدینوسیله از حمایتهای انجام شده سپاسگزاری میگردد.
[1] Ravenstein
[2] Everett S.Lee
[3] Zimop
[4] Stauffer
[5] Rogers
[6] Shasstad
[7] Social Capital
[8] hysteresis
[9] Adewale
[10] Stockdale
[11] Okumu and Moenga
[12] Behera
[13] Khan and Arokkiaraj
[14] Tong and Lo
[15] Labour Force Survey
[16] International Labour Organization
[17] با توجه به اینکه در برآورد تعداد مهاجران از وزنهای فردی طرح آمارگیری نیروی کار استفاده شده است، لذا عدم همخوانی جمع اعداد تفکیکشده و جمع کل در تمام جدولها ناشی از خطای رند کردن است.
[18] برای سال 1396 دورهی تحصیلی غیررسمی نیز در این رده قرار دارد.